نقد و بررسی آراء درباره ذوالقرنین

پدیدآورعبدالکریم بی ازار شیرازی

نشریهمجله علوم انسانی دانشگاه الزهرا(س)

شماره نشریه26_27

تاریخ انتشار1390/01/15

منبع مقاله

share 1675 بازدید
نقد و بررسی آراء درباره ذوالقرنین

عبدالکریم بی آزارشیرازی

چکیده :

مفسرین و مورخین و اهل تحقیق مصادیقی برای ذو القرنین در قرآن ذکر کرده‏اند از جمله بعضی از پادشاهان حمبر، اسکندر مقدونی، کورش، داریوش و شی هوانک این مقاله بر آنست که ضمن نقد هر یک از نظریه‏های مذکور یا آیات قرآن و نظریات مفسرین، به بررسی موقعیت جغرافیای تاریخی سفرهای ذو القرنین بپردازد و آنگاه با مطالعه‏ای در سدهای منسوب به ذو القرنین در مناطقی چون تاجیکستان نزدیک شهر ترمذ، و در بند قفقاز و دیوار چین و...راه را برای باستان شناسان بگشاید.باشد که از افسانه‏های تاریخی درباره ذو القرنین به واقعیتها راه یابیم.

جغرافیای تاریخی

برای جغرافیای تاریخی سفرهای ذو القرنین و سد یأجوج و مأجوج در قرآن باید همگام با باستان شناسان سفری به کشورهای شمالی ایران انجام داد و در دو طرف دریای خزر به کاوش پرداخت جمهوری ترکمنستان در آسیای مرکزی، نزدیکترین کشور به ایران است.اغلب تمدنهای کهن محوطه‏ها و تپه‏های باستانی حاشیه جنوبی قراقورم در نزدیکی خاک ایران کنونی و نخستین پایتخت شاهان اشکانی در آنجا قرار دارد.از مناطق باستانی دیگر ترکمنستان دو تپه در نزدیکی روستای آنائو، در 12 کیلومتری جنوب شرقی عشق‏آباد و نماز گاتپه و قره تپه است که (*)عضو هیئت علمی گروه الهیات و معارف دانشگاه مذاهب اسلامی نشانه‏هایی از فرهنگهای عصر کشاورزی تا ادوار مس و مفرغ در آن دیده شده است.بوکینش bukinitch در نماز کاتپه کاووش را آغاز و سپس مارشچنکو 1 در دهه 1309 ش آنرا ادامه داد.
یکی از مناطق محتمل سد ذو القرنین ترمذ در ازبکستان است.
دینک باستان شناس در 1306 ش نخستین بار شهر ترمذ قدیم در ده کیلومتری ترمذ کنونی را کاوید، و به کشف گورستانی در سمیرجبه(هفت رود)از قرنهای نخستین میلادی توفیق یافت. 2 کاوش شهر افراسیاب که احتمالا بنای آن در قرن 6 ق م بوده و سپاه اسکندر نیز آن را خراب کرده بود از 1292 آغاز شد.
یکی دیگر از مناطق محتمل سد ذو القرنین تاجیکستان است، این کشور کوهستانی برای سدسازی بسیار مناسب است پژوهشهای باستان شناسی از دهه 1309 ش در شمال رشته کوههای حصار و باختر آغاز شد، که هر دو منطقه روزگاری در قلمرو حکومت هخامنشی بود که بعدها به تصرف اسکندر درآمد. 3

ذو القرنین

و یسئلونک عن ذی القرنین، قل سأتلوا علیکم منه ذکرو می‏پرسندت از ذی القرنین، بگو هم اکنون خوانم برایتان از آن گزارشی
انّا مکّنّا له فی الارض و آتیناه من کلّ شئ سبب
ما او را در زمین مکنت بسیار داریم و از هر چیزی اسباب و وسائلی
فاتّبع سببا حتّی اذا بلغ مغرب الشّمس
پس به راه افتاد تا اینکه به محل غروب خورشید رسید
وجدها تغرب فی عین حمئة
خورشید را چنان یافت که غروب می‏کند در چشمه لجن آلود
و وجد عندها قوما قلنا یا ذی القرنین امّا ان تعذّب و امّا ان تتّخذ فیهم حسن
در کنار آن قومی را دید، گفتیم ای ذی القرنین، گاهی در حق اینان سخت‏گیر و گاهی مهربان باش
قال:امّا من ظلم فسوف نعذّبه، ثمّ یردّ الی ربّه فیعذّبه عذابا نکرا و امّا من آمن و عمل صالحا فله جزاء الحسنی و سنقول له من امرنا یسر
گفت:اما کسی که ظلم کند فورا عذابش می‏کنم تا بمیرد و پیش پروردگارش رود و خداوند او را سخت کیفر دهد.
اما کسی که ایمان آورد و کردار نیکو داشته باشد، پاداش نیکو خواهد یافت و برای او کار آسانی مقرر خواهیم داشت.
ثمّ اتبع سببا، حتّی اذا بلغ مطلع الشّمس، وجد ما تطلع علی قوم لم نجعل لهم من دونها سترا کذلک و قد احطنا بما لدیه خیر
سپس به راه افتاد تا رسید به محل طلوع خورشید، آفتاب را چنان یافت که طلوع می‏کند بر قومی که برایشان پوششی قرار نداده بودیم، اینچنین او را به وضعی که در پیش داشت آگاه ساختیم.
ثمّ أتبع سببا حتّی اذا بلغ بین السّدّین وجد من دونهما قوما لا یکادون یفقهون قولا، قالوا یا ذالقرنین:انّ یأجوج و مأجوج مفسدون فی الارض فهل نجعل لک خرجا علی ان تجعل بیننا و بینهم سدّا؟
سپس به راه افتاد تا اینکه به منطقه‏ای میان دو سد رسید و پائین آن دو مردمی را یافت که هیچ سخنی را نمی‏فهمیدند.گفتند:ای ذو القرنین، یأجوج و مأجوج فسادگران این سرزمینند.
آیا مخارجی برای تو قرار دهیم که میان ما و آنان سدی قرار دهی؟
قال ما مکّنی فیه ربّی خیر، فأعینونی بقوّة اجعل بینکم و بینهم ردما آتونی زبرا الحدید، حتّی اذا سآوی بین الصّدفین.
قال انفخوا حتّی اذا جعله نارا، قال:آتونی افرغ علیه قطر
گفت:آن مکنتی که پروردگارم به من داده خبر(مال فراوانی)است.(فقط)شما به من کمک‏ کنید تا میان شما و آنان سد محکمی بسازم.
آنقدر قطعات آهن بیاورید تا فاصله میان دو کوه پر شود و آنقدر(در کوره)بدمید که آهن چون آتش شود و برای من مس بیاورید تا به روی آهن گداخته بریزم
فما استطاعوا ان یظهروه و ما استطاعوا له نقبا قال هذا رحمة من ربّی فاذا جاء وعد ربّی جعله دکّاء و کان وعد ربّی حقّ 1
پس از آن(قبائل یأجوج و مأجوج)نتوانستند از آن بالا روند و نتوانستند آنرا سوراخ کنند.
گفت این مرحمتی بود از جانب پروردگارم.پس وقتی که وعده پروردگارم فرا رسد سد را ویران سازد و قطعا وعده پروردگارم حق است.
*****
شخصیت و ویژگیهای ذو القرنین براساس آیات قرآن از این قرار است:
1.کشور گشایی که صاحب دو قرن(ذو القرنین)است.
2.کسی که سه نوبت سفر سوق الجیشی داشته:
الف.سفر به غرب
جایی که احساس می‏کند که خورشید در چشمه سیاهی فرو می‏رود(احتمالا در سواحل دریای سیاه یا دریای اژه)
ب.سفر به شرق و دیدار با مردم وحشی و برهنه
ج.سفر به منطقه‏ای که مردمش از او می‏خواهند که در برابر حملات یأجوج و مأجوج بر ایشان سدی بنا کند.
3.ذو القرنین پادشاهی عدالت پیشه بوده نیکوکاران را پاداش و مفسدین را کیفر و ستمدیدگان را در برابر فسادگران حمایت می‏کرده است.
4.هدفش از آنهمه فتوحات کسب مال و استثمار ملل مغلوب نبوده بلکه خود از تمکن و (1)-سوره کهف:82-99
اقتدار کافی برخوردار بوده قصدش توسعه عدالت واقعیت در سایر مناطق جهان و کوتاه کردن دست ستمگران بوده است.
5.ساختن سد با آهن و مس گداخته نشانه تمدن پیشرفته وی می‏باشد.

وجه تسمیه ذو القرنین

در وجه تسمیه ذو القرنین چند نظر توسط مفسرین ارائه شده است:
1.چون وی به دو قرن خورشید(مطلع الشمس و مغرب الشمس)رسید. 1
2.چون با دست و رکاب می‏جنگیده 2
3.بعلت دو شاخ یا دو برجستگی که بر سر یا بر تاجش بود 3
4.چون روزگار او دو قرن طول کشید
5.چون بر سر او دو قرن یعنی دو گیسو بود
6.چون در نور و ظلمت پیش می‏رفت
7.چون شرق و غرب زمین را در نور دیده بود
8.برای آنکه در خواب دید که سروهای آفتاب بر دست گرفته و خوابش تعبیر شد که او بر مشرق و مغرب پادشاه گردد

ذو القرنین کیست؟

با توجه به خصوصیات ذکر شده در قرآن، ذو القرنین با کدامیک از کشور گشایان تاریخ منطبق است.ابتدا نظریات ارائه شده را از نظر می‏گذرانیم:
1.ابو کرب شمریر عش بن افریقس حمیری که دارای دو قرن یعنی دو گیسوی بلند بوده در اشعار جاهلی به عنوان کشور گشا یاد شده، از محققین قدیم ابو ریحان بیرونی و از متأخرین سید هبه الدین شهرستانی پیرو این نظریه می‏باشند.
براساس کتیبه‏هایی که به دست آمده نام ویشمر یحرعشآخرین شاه دوره سوم یمن و نخستین پادشاه دوره چهارم در سالهای 275-300 میلادی است.
از نظر دکتر سید حسن صفوی جهانگشائیهایی که به شمر نسبت داده‏اند چون لشکرکشی وی به ایران، محاصره سمرقند و رفتنش به چین از گزافه گویی و افسانه سرایی اخبار یمن است.و شمر فتوحاتش محدود بوده از حدود معینی تجاوز نکرده است. 1
2.صعب بن همال حمیری(320-300 م)از نظر ابن درید در کتاب و شاح وقس بن ساعده‏ی در اشعارش:
و الصّعب ذو القرنین اصبح ثاویا
باللحد بین ملاعب الارباح 2
3.منذر بن ماء السماء در اشعار امرء القیس به عنوان ذو القرنین یاد شده است 3
اصد نشاص ذی القرنین حتّی
تولّی عارض الملک الهمام 4
4.اسکندر کبیر(356-323 ق م)
مفسرین قدیم مانند طبری، طوسی، طبرسی، ابو الفتوح رازی، فخر رازی، میبدی، و بیضاوی و حسینی 5 .وی را اسکندر رومی(356-323 ق م)دانسته و در نبوت او اختلاف کرده‏اند.
در تفسیر زاد المسیر آمده که خداوند ابر را در تسخیر او در آورده بود تا بر او سوار شده هر کجا می‏خواست می‏رفت و روزی که از روم بیرون آمد مصر را تسخیر کرد و سپس با زنگیان پیکار کرد و بر آنان پیروز گشت و آنگاه عازم مغرب شد، و به تعبیر قرآن سببی را پی گرفت و به آن سبب توسل جسته می‏رفت تا به مغرب زمین رسید تا نزدیک چشمه آبی گرم بر ساحل دریای اقیانوس غربی با گروهی سبز چشم و سرخ موی و با هیبت، برخورد کرد.
ابن خلدون نیز ذو القرنین را اسکندر دانسته 1 و اخیرا دکتر حسن صفوی در این باره کتابی نوشته و به ترجیح این قول پرداخته است. 2
ظاهرا ابو علی سینا اولین کسی است که می‏گوید، ارسطو معلم اسکندر بوده که قرآن از او به ذو القرنین یاد کرده است. 3 محققین اروپایی نیز این نظر را تأیید کرده‏اند. 4
در اسطوره سریانی که در قرن ششم میلادی آشکار شده آمده است که اسکندر خطاب به خدا اظهار داشت:من می‏دانم که تو دو شاخ بر بالای سر من قراردادی تا رشد کنند تا بتوانم با آندو همه ممالک جهان را مسخر کنم 5
از نظر نولدکه قرآن شناس آلمانی، این اسطوره سریانی مأخذ اصلی روایات تفسیری در مورد ذو القرنین است. 6
اسکندر در زبان یونانی الکساندروس alexander است که از دو کلمه ترکیب شده الکسو یعنی حامی و اندروس به معنی انسان، و بنابراین معنی ترکیبی اسکندر(حامی انسان)می‏تواند منطبق با شخصیت ارائه شده قرآنی باشد.
همانطور که در تاریخ به تفصیل آمده است اسکندر یکی از کشورگشایانی است که شرق و غرب را در نور دید و از سواحل مدیترانه تا مرزهای هندوستان را تسخیر کرد
رت 1 داستان سد اسکندر را از چند منبع از جمله از قول نلاویوس ژزف نقل کرده که متن کامل آن در ترجمه سریانی 2 موجود است و ناشر آن ارنست ا و الیزبورگ می‏باشد 3 از قصه دیگری از منابع مسیحی که ضمن اسناد اسکندریه به دست آمده نقل می‏کند که وقتی اسکندر به شمال در ناحیه جبال قفقاز می‏رسد 300 پیرمرد به او اطلاع می‏دهند که یک راه باریک در این کوهستان به مسکن اقوام وحشیهون 4 منتهی می‏شود که آدمخوار و خونخوارند و به اقوام مجاور حمله می‏کنند، اسکندر با کارکنان مصری خود سه سد از مس و مفرغ در تنگه‏های کوه می‏سازد تا از هجوم آن اقوام وحشی جلوگیری کند.

محل سد سکندر

یوسف علی که در ترجمه و تفسیر خود به انگلیسی درباره ذو القرنین به تحقیق پرداخته، ذو القرنین را اسکندر دانسته و محل سد یا دروازه آهنی را دربند برمی‏شمارد البته نه دربند قفقاز و غرب دریای خزر بلکه دربند شرق خزر در آسیای میانه در حدود 150 مایل جنوب شرقی بخارا میان ترکمنستان و هندوستان، در 38 شمالی و 67 شرقی، این سد را اکنون به ترکی بروزگول خانه 5 می‏نامند.اما به دروازه آهنی معروف است و به عربی باب الحدید و به فارسی در آهنی و به چینیتایمن خون 6 گفته می‏شود.
از این سد نشانه‏ای بر جای نمانده است و در قرن هفتم جهانگرد چینی هون تسینگ 7 در راه خود به هند، آنرا مشاهده کرده است.نزدیک آن دریاچه‏ای است که بنام دریاچه اسکندر معروف است.اسکندر بعد از فتح ایران قبل از رفتن به هندوستان به بخارا و سمرقند آمده است.
مقدسی جهانگرد و جغرافی دان عرب در حدود 375 ه می‏نویسد:واثق، خلیفه عباسی، پژوهشگرانی به آسیای میانه فرستاد تا درباره سد آهنی تحقیق کنند و به او گزارش دهند.آنان تنگه‏ای را یافتند به معرض 150 یارد میان دو کوه مرتفع که یا قطعات آهنی ساخته شده بود همراه با سرب گداخته که آن تنگه بسیار محکم نگاه داشته بود. 1
در داستان اروپایی اسکندر آمده که اقوام وحشی یأجوج و مأجوج، یا 000/400 تن آمدند تا پروس را در برابر اسکندر حمایت کنند، آنان به کوه زدند و اسکندر در برابر آنان سد معروف را ساخت تا در حملات آنان جلوگیری می‏کند. 2

ترمذ و سد یأجوج و مأجوج

سید قطب به مناسبت سد یأجوج و مأجوج می‏نویسد:سدی نزدیک شهر ترمذ از شهرهای تاجیکستان معروف بهباب الحدیدکشف شده است.در اوائل قرن 15 میلادی دانشمند آلمانی سیلدبرجر از آن گذشته و آنرا در کتاب خود ثبت کرده است.همچنین مورخ اسپانیایی، کلامنجو در سفرش بسال 1403 م آنرا ذکر کرده و می‏گوید:سد شهر باب الحدید، در راه بین سمرقند و هند است.و این سد احتمالا همان سدی است که ذو القرنین آنرا بنا کرده است.
و بعضی برآنند که سد ذو القرنین همان سد عظیم چین است، سعید حوّی می‏گوید بعضی از فضلای معاصر که از چین دیدن کرده‏اند می‏گویند که بعضی از اهالی چین قبائلی هستند معروف به نام یأجوج و مأجوج. و بعضی از چینیان معتقدند که سد یأجوج و مأجوج، هم اکنون در منطقه‏ای معروف در هند است، که شرق آسیا را از غربش جدا می‏کند و در آنجا آثار و بقایای آن سد آهنی است در بین دو کوه. 1

5.شی هوانک تی 2 (قرن سوم ق م)

از نظر استاد امیر توکل کامبوزیا، ذو القرنین شی هوانک-تی، پادشاه بزرگ چین، و یأجوج معرب بوچانک و مأجوج معرب مانچونک قبائل وحشی چین و عین حمئه، معرب هوتسینک است(که به زبان چینی به معنای چشمه‏ها و چاه‏های فواری است که آبهای سوزان و لجن‏داری را با گازهای شدید بیرون می‏دهد و در مغرب چین این چشمه‏ها بسیار فراوان است)و سد ذو القرنین، همان دیوار معروف چین است.
کشور چین در دو قرن و نیم قبل از میلاد بر اثر ضعف سلاطین دچار هرج و مرج شده و قبائل وحشی شمالی یأجوج(بنامهای مانویا مانجونک-مانگول یا مغول که قبائل مغول و تاتار از آنها منشعب می‏شوند و مأجوج(از نام قبائل بزرگ مانچو و منچورستان فعلی)به غارتگری اشتغال داشتند. 3 در برابر قبائل وحشی کشاورزان صلح‏جویی بودند در غربشان تونککه از ستم قبائل وحشی رنج می‏بردند. 4
در تاریخ چین آمده است که شی هوانک، برای کوتاه کردن دست غارتگران سپاه نیرومندی به فرماندهیوانک تسیانبسیج کرد و با شکستهای پی در پی که بر قبائل مهاجم وارد ساخت، آنان را به سمت شمال عقب راند. 5
و آنگاه به عمران و آبادانی شهر و وضع کشاورزان پرداخت، و محرمانه مردم را به تهیه وسائل سفر طولانی، تیر و مهمات، خوراک و پوشاک وسائل نقلیه، مهندسین و متخصصین راهسازی تشویق کرد.و پس از تکمیل وسائل و اسباب با اردوی عظیمی سفر خود را آغاز کرد. 1
استاد کامبوزیا، این بخش از تاریخ شی هوانگ را منطبق با مفاد آیه قرآن می‏داند که می‏فرماید:انّا مکنّا له فی الارض و آتیناه من کلّ شئ سبب 2 (ما او را در زمین مکنت و اقتدار و از هر چیزی اسباب و وسائلی به وی دادیم.)

سفر به غرب

پایتخت شی هوانک شهر میان یانک کنار رود وئی شوئی واقع در شمال چین مجاور شهر پکن پایتخت کنونی بود.وی به همراه ارتشی کاملا مجهز از طریق ایالت شانسی رو به مغرب چین حرکت می‏کند و به ایالات مغربیسیچوانمی‏رسد که در آن سرزمین آبهای لجنی و گازدار گرم فراوان است.از نظر استاد کامبوزیا این بخش از تاریخ شی هوانک منطبق با آیه قرآن است که می‏فرماید:فاتّبع سببا حتّی اذا بلغ مغرب الشّمس وجدها تغرب فی عین حمئة
پس ذو القرنین به راه افتاد تا اینکه به محل غروب خورشید رسید و خورشید را چنان یافت که در چشمه گرم لجن آلود(حمئه)غروب می‏کند. 3

سفر به شرق

پس از پایان امور استان سیچوان در غرب شی هوانک از راه جنوب برای رسیدن به شرق چین، ایالات بوئی، چئو، و یوانک-سی را پس از نبردهای سخت با سرکشان محلی، پشت سر می‏گذارد. 4 استاد کامبوزیا این سفر را منطبق با این قسمت قرآن می‏داند که:
ثمّ اتّبع سببا حتّی اذا بلغ مطلع الشّمس
سپس به راه افتاد تا اینکه به کرانه‏های خاوری رسید.
شی هوانک برای دفاع مردم دستور می‏دهد که در بین شهرها راهسازی شود. 1
و این زبان را با جمله آخر آیه قبلسنقول من امرنا یسر(آسانی و رفاه مقرر خواهیم داشت)انطباق می‏دهد.
شرق چین تا مصب رود یانک تسه کیانک منطقه حاره و استوایی است که دارای تابستانی بسیار گرم و زمستانی معتدل است، و این بخش منطبق با این قسمت از آیات ذو القرنین است که مردمان آنرا عریان و بدون لباس معرفی می‏کند:
لم نجعل لهم من دونها ستر
امروز هم برهنگی در سواحل و جزائر پراکنده چین و ژاپن و حتی نواحی هند و چین متداول است و به افراد برهنه این مناطق آی نو یعنی پشمالو گفته می‏شود.

سفر به شمال

در 314 ق م بر اثر فشار قبائل مهاجم سلطان استان چئو سدی از روی هوانک هو تا ساحل خلیج پیچلی کشیده بود و در همان زمان سلطان استان ین هم سدی از ایالت شانسی تا بفاز لیاتونگ واقع در مرز کنونی نامچوری احدث کرد.تلاقی ایندو سد که یکدیگر را قطع کرده‏اند در نزدیکی بندر فعلی یونک-بیک واقع در ساحل خلیج پیچلی است.درست در این نقطه است که شی هوانک در سفر به شمال شرقی خود بین ایندو سد رسیده از نظر استاد کامبوزیا، این همان دو سدی است که قرآن به آن تصریح کرده می‏فرماید:حتّی اذا بلغ بین السّدّین(تا اینکه ذو القرنین بین دو سد رسید)و پس از بازدید از ایندو سد، دستور می‏دهد که سد استوار و خلل ناپذیری بسازند.

سد ذو القرنین یا دیوار چین

سستی و خرابی سدهای اولیه که باعث رخنه اقوام مهاجم پوچانک و مانچونک شده بود منجر به شکایت اهالی به شی هوانک شده و به دستور او دیوار و سد محکمی شروع به ساختمان می‏شود که ارتفاع آن از 9 الی 12 متر عرض قاعده و پایه آن ده و طول آن چهار هزار کیلومتر است.در فاصله چند متر به چند متر برجی در روی دیوار بنا شده که به منظور دفع دشمن و تسلط بر او بوده است:
در تقویمهای چین که روز به روز در زمان شی هوانک یادداشت شد فرمانی ضبط شده مبنی بر اینکه:اگر میخی لای درز سنگی قابل کوبیدن باشد گردن سازنده آن محل قطع شود. براستی این دیوار از عجائب صنع بشری است و تاکنون طی 2200 سال بدون کوچکترین مرمت و تعمیر در منطقه سردو در مسیر دائم زلزله بدون کوچکترین شکافی باقی است.
استاد کامبوزیا این سد و دیوار محکم را مصداق بخش پایانی آیات ذو القرنین دانسته که می‏فرماید
آتونی زبر الحدید حتّی اذا سآوی بین الصّدفین قال انفخوا حتّی اذا جعله نارا قال آتونی افرغ علیه قطرا 1
گفت برای من آهن بیاورید تا با فاصله میان دو بریدگی کوه معادل شود گفت بدمید تا وقتی که آهن را به صورت آتش کردند گفت برای من مس در حال مذاب بیاورید تا به روی آهن گداخته بریزم.
این آیه پایه آهنین و روکش مسین را در بریدگی میان دو شکاف دو کوه مجاور ذکر می‏کند که با مراجعه به وضعیت کنونی ساختمان دیوار چین، نقاط و معابر کوهستانی واقع بین پکن و خلیج پیچیلی(شمال شرقی چین)از تمام نقاط دیگر سد محکمتر و استوارتر ساخته شده است. 2
فما استطاعوا ان یظهروه و ما استطاعوا له نقبا 1
(پس از اتمام سد دیگر قبائل وحشی)نتوانستند از آن بالا روند و نتوانستند آنرا سوراخ کنند.

6.کوروش سوم(539-560 ق م)

سرسید احمد خان بنیان‏گذار دانشگاه علیگر-هندوستان نخستین کسی بود در تحقیقات خود کورش را همان ذو القرنین دانست و مولانا ابو الکلام آزاد وزیر فرهنگ هند در تفسیر خود به توضیح آن پرداخت، و توضیحات وی از نظر علامه طباطبایی در تفسیر المیزان و آیت الله مکارم در تفسیر نمونه و استاد سعید حوی در تفسیر الاساس و استاد محمد تقی شریعتی در تفسیر نوین و استاد صدر بلاغی در قصص قرآن و حاج عبد المجید صادق نوبری در تفسیر کشف الحقائق و بعضی دیگر مورد بررسی قرار گرفت.این نظریه از هر گفتار دیگری انطباقش با آیات قرآنی روشن‏تر و قابل قبول‏تر قرار گرفت.
علامه طباطبایی در این باره می‏نویسند:بعضی گفته‏اند ذو القرنین همان کورش-یکی از ملوک هخامنشی در فارس است که در 529-560 ق.م می‏زیسته و هم او بوده که امپراطوری ایرانی را تأسیس و میانه دو مملکت فارس و ماد را جمع نمود، بابل را مسخر کرد و به یهود اجازه مراجعت از بابل به اورشلیم را صادر کرد و در بنای هیکل کمکها کرده، مصر را به تسخیر خود در آورد...آنگاه رو به سوی مشرق نهاده تا اقصی نقاط مشرق پیش رفت. 2
علامه طباطبایی طی هشت صفحه نظریات ابو الکلام آزاد را ارائه داده‏اند که خلاصه آن از اینقرار است:آنچه قرآن از وصف ذی القرنین آورده با این پادشاه مطابقه دارد از جمله:

دلائل انطباق ذو القرنین با کورش

1.اگر ذو القرنین مردی مؤمن به خدا و دین توحید بوده کورش نیز بوده است.
2.اگر او پادشاهی عادل و رعیت پرور و دارای سیره رفق و رأفت و احسان بوده، این نیز بوده است.
3.اگر او نسبت به ستمگران و دشمنان مردی سیاستمدار و سخت‏گیر بوده، این نیز بوده است.
4.اگر خدا به او از هر چیزی سببی داده، به این نیز داده بود.
5.اگر میانه دین و عقل و فضائل اخلاقی و عدّه و عدّه و ثروت و شوکت و انفیا و اسباب برای او جمع کرده، برای این نیز جمع کرده بود.
6.کورش نیز سفری به سوی مغرب کرده و بر لیدیا و پیرامون آن مستولی شده است.
7.کورش بار دیگر به سوی مشرق سفر کرده و به مطلع الشمس رسیده و در آنجا با مردمی صحرانشین و وحشی دیدار کرده است.
8.و نیز همین کورش سدی بنا کرده و این سد در تنگه داریال میانه کوههای قفقاز و نزدیکیهای شهر تفلیس است. 1
از نظر ابو الکلام آزاد، داستان ذو القرنین در پاسخ به سئوالی است که به اشاره علمای یهود مدینه یکی از افراد قریش از پیامبر اکرم(ص)می‏پرسد: 2 یسئلونک عن ذی القرنین.طبیعی است که سئوال یهودیان در مورد شخصیتی باشد که عرب نبوده بلکه در ارتباط با آنان است، در این راستا رؤیای دانیال نبی(ع)در کتابهای یهود است که در خواب می‏بیند قوچ دوشاخی غرب و شرق و جنوب زمین را شخم می‏زند ناگاه یک بزکوهی از غرب زمین را می‏کاود و با قوچ دوشاخ روبرو می‏شود و آنرا از میان برمی‏دارد.پس از آن فرشته‏ای پدید می‏آید و خواب دانیال را تعبیر می‏کند که صاحب دوشاخ، پادشاه پارس و ماد است.و بز یک شاخ اسکندر است که آخرین پادشاه پارس را برمی‏اندازد. 3 و آنگاه کشف مجسمه کورش با دو شاخ و دو یال، در دشت مرغاب را سندی قوی بر این مدعی می‏شمارد.
گرچه بعضی از محققین جدید، کتاب دانیال را ساختگی و قرنها بعد از سقوط بابل و آزادی یهود دانسته و بسیاری زمان تألیف آنرا از بعد از قرن اول میلاد می‏دانند.فقط پروفسور ماکس لوئر(max loehr)تألیف آنرا در سال 164 قبل از میلاد دانسته است 1 .
اما ابو الکلام می‏افزاید ممکن است سفر دانیال یک داستان ساختگی باشد ولی آنچه در آن آمده مسلما دارای اصل و حقیقتی است 2 .
مورخین معاصر به شخصیت والا و عادل و با فضیلت کورش گواهی داده‏اند. 3

محل سد آهنین کورش در آسیای میانه

سد ذو القرنین از نظر استاد ابو الکلام آزاد، در محلی بین دریای خزر و دریای سیاه واقع شده که سلسله کوههای قفقاز مثل یک دیوار طبیعی راه بین جنوب و شمال را قطع می‏کند و فقط یک راه در تنگه میان این سلسله کوهها وجود دارد، این راه امروز بنام تنگه داریال می‏خوانند و در ناحیه ولادی کیوکز vladi kaukas(ماوراء قفقاز)و تقلیس واقع شده است.
هم اکنون بقایای دیوار آهنی در این نواحی هست، معبد داریال بین دو کوه بلند واقع شده و این سد که آهن زیادی در آن دیده می‏شود در همین دره وجود دارد.در زبان گرجستان از قدیم این دروازه رادروازه آهنینو ترکها آنرا دامرکپو یعنی دروازه آهنی خوانده‏اند و امروز هم به همین نام مشهور است. 4

7.داریوش بزرگ(522-483)ق م

برخی داریوش بزرگ پسرعموی کورش را که هشت سال پس از وفات وی بجای او نشست ذو القرنین دانسته‏اند.

دلائل انطباق

از آنجا که یکی از نشانیهای ذو القرنین ساختن سد آهنی است و در دیوار چین شی هوانک آهن بکار نرفته و در مورد اسکندر ساختن چنین سد آهنی معلوم نیست و تنها کورش و داریوش بودند که هم سه بار سفر سوق الجیشی آندو به غرب و شرق و بین دو سد قطعی است و هم عدالت و هم داشتن مکنت و مراد از عین حمأة که بنظر می‏رسد آفتاب در آن فرو می‏رود دریای سیاه یا خلیج دریای اژه بوده چون عین به معنای آب فراوان است. 1
کورش نخستین کسی است که ماد و پارس را با هم متحد می‏کند و سزاوار لقب ذو القرنین است ولی او در جنگ با ماساژتها کشته شد و بعید است که در حدود مملکت خود سدی بنا کرده باشد اما داریوش سکائیها را عقب راند و ایران را از دست آنان راحت ساخت و معنای داریوش که بمعنای مانع است 2 با ساختن سد و منع اقوام مهاجم متناسب است.
داریوش بزرگ دشمنان را مغلوب و نفوذ خود را از سوی شمال شرقی تا شط سیحون از جنوب شرقی تا کنار رود سند و از مغرب تا یونان توسعه داد و همه ملل آسیای غربی و آسیای میانه و مصر و حبشه را زیر فرمان خود در آورد. 3
در یکی از کتیبه‏هایی که باستان‏شناسان از داریوش کشف کرده‏اند و 2500 سال قدمت دارد آمده است:داریوش به عموم مردم اعلام می‏کند که اهورا مزدا سلطنت را از فضل و رحمت خود به من بخشیده و من به توفیق او بر تحکیم صلح و آرامش در زمین دست یافته‏ام. 1
این کتیبه که گفته می‏شود به فرمان داریوش نقش شده با قول ذو القرنین در قرآن موافق است که می‏گوید:هذا رحمة من ربّییعنی این رحمتی از جانب پروردگار من است. 2
بعضی از محققین هم در مورد اسکندر و هم داریوش و هم کورش و هم شی هوانک و دیگران مانند بسیاری از مسائل تاریخی تردید کرده‏اند. 3 راه حل این معما، یک تحقیق عملی توسط باستانشناسان و جغرافی‏دانان است که امید است در آینده نزدیک عملی گردد.

نقد و بررسی 1.نقد نظریه انطباق یا پادشاهان یمن

در میان مصادیقی که مفسرین برای ذو القرنین ذکر کرده‏اند، بعضی مانند پادشاهان حمیر از نظر محققین و با واقعیتهای تاریخی و باستانشناسی قابل انطباق نیست و به افسانه‏سرایی اخبار یمن نزدیکتر است.آنچه در میان محققین مورد توجه قرار گرفته و طرفدارانی پیدا کرده در درجه اول اسکندر مقدونی و در درجه دوم کورش و درجه سوم داریوش و در مرحله چهارم شی هوانک طرفداران بیشتری دارند، و در مورد هر کدام نقد و بررسی بعمل آمده است:

2.نقد انطباق با اسکندر

از آیات ذو القرنین چینی برمی‏آید که وی مردی صالح موحد، و عادل بوده در روایات تفسیری امام علی(ع)در پاسخ کسی که پرسید ذو القرنین پادشاه بود یا پیغمبر؟فرمودند:بنده صالح بود که خدای را دوست می‏داشت و خداوند هم او را دوست می‏داشت. 1 اما صفات اسکندر یونانی از نظر بسیاری از مورخین کاملا نقطه مقابل صفات قرآنی است و گفته می‏شود فیلیپ با مادر اسکندر بواسطه سوء ظنی که باور می‏داشت متارکه و اسکندر را نفی کرد و گفت: فرزند او نیست. 2

3.نقد نظریه انطباق با کورش

اما در مورد کورش، از نظر محققین، مبنای آن بیشتر استنباطی است که آقای ابو الکلام آزاد از کتاب تورات، دانیال نبی نموده‏اند.و کتاب دانیال نبی را بسیاری از اهل تحقیق معتبر ندانسته و بر فرض صحت انتساب کتاب مذکور به دانیال نمی‏توان قوچ دوشاخ را تنها بر کورش منطبق دانست بلکه عبارت کتاب دانیال تمام پادشاهان ماد و فارس را شامل می‏شود:قوچ صاحب دوشاخی که دیدی ملوک مدائن و فارس است و برترمودار پادشاه یونان 2
اما در مورد مجسمه منسوب به کورش، که در مسجد مادر سلیمان(پازارگاد)کشف شده از نظر اکثر محققین مربوط به کورش نبوده بلکه نمادی از ملکی است در حال پرواز و عبارت کنده شده روی آن:من کورش پادشاه هخامنشرا مربوط به مجسمه ندانسته بلکه متعلق به تمام بنای آن ساختمان دانسته‏اند. 4
-در مورد سد داریان سندی تاریخی دال بر اینکه کورش سدی جلو سیت‏ها ساخته وجود ندارد.و بنای دروازه آهن(باب الحدید)منسوب به اسکندر مقدونی است. 5
-از نظر هرودت، کورش پادشاهی جاه طلب و دارای تمایلات توسعه طلبانه بوده خود را فوق بشر می‏دانسته است. 1

4.نقد نظریه انطباق با داریوش بزرگ

-برخی در مورد پایبندی وی به دین تردید کرده زیرا که وی با دخالت دادن مذهب در کار سیاست و مملکت مخالفت می‏کرده است.
-گفته می‏شود داریوش نه به چین رفت که دیواری بنا کند و نه سدی برای جلوگیری از هجوم سکاها ساخت، تنها وقتی در دشتها و کوههای قفقاز بود دستور داد هشت دیوار عظیم در وسط صحرا با فاصله‏های 11 کیلومتری بنا کنند ولی آنها را ناتمام گذاشت و به تعقیب سکاها پرداخت، این دیوارها یک قرن هم دوام نیاورد.و هردوت 425-484 ق.م می‏نویسد من خود خرابه‏های این دیوارها را دیده‏ام.
-داریوش با همه قدر و تدبیر از نظر اخلاق و معنویت بپای کورش کبیر نمی‏رسید. 2

5.نقد نظریه انطباق باشی هوانک تی

-اعمالی که به او نسبت می‏دهند بیانگر آنست که وی مردی سخت‏گیر و بی‏رحم و جاه طلب بوده به عنوان نمونه می‏گویند:یک بار 27 نفر دانشمند را که به حکم تنبیه مادرش اعتراض کرده بودند با قساوت دستور داد دست و پایشان را ببرند و در ملاء عام قرار دهند.و نیز فرمان داد کتابخانه‏های مخالفان را بسوزانند و 460 هزار نفر دانشمند را به جرم اختلاف عقیده با وی به قتل برسانند. 3
-در حال حاضر از نظر تحقیق تاریخی نظر به انطباق با اسکندر نسبت به سایر نظریه‏ها مقدم است اما نیاز به یک تحقیق عملی توسط باستان شناسان و جغرافی دانان دارد که امید است در آینده نزدیک عملی گردد.

نتیجه‏گیری از نظریات درباره ذو القرنین

از مجموع تحقیقات علماء و مفسرین که فشرده آنها را از نظر گذراندیم می‏توان نتیجه گرفت:
1.این تحقیقات علمی و نظری نیاز به کار عملی باستانشناسی دارد تا بتوان قاطعانه در مورد مصادیق هشتگانه ذو القرنین نظر داد.امید است که باستانشناسان با سفر به مناطق احتمالی و کاوش عملی اهل تحقیق را از حقیقت امر آگاه سازند.
2.آنچه مایه تردید بسیاری از محققین بوده اینست که از ظاهر آیات قرآن برمی‏آید که ذو القرنین فردی موحد و با ایمان و عادل بوده و در مورد هر یک از کشورگشایان هم سخن از ایمان و عدالت آنها گفته‏اند و هم از ظلم و شرک آنان.
اما باید دانست که نه آیات مذکور دلیلی بر عصمت ذو القرنین است، و نه آنچه درباره این کشورگشان گفته شده قطعی است، و چه بسا تشابه اسمی و حبّ و بغضها موجب شده که فردی را مدح یا قدح کنند.
4.آنچه که این آیات به ما می‏آموزد اینست که حوادث تارخی، حادثه‏ای اتفاقی و تصادفی نبوده و این پادشاهان و کشورگشایان نیستند که این تحولات مهم تاریخی را می‏آفرینند بلکه همه به فرمان خداست و تاریخ از قانونمندی برخوردار است.و لذا خداوند بیشتر کارها را به خود نسبت می‏دهد و می‏فرماید:
انّا مکّنا له فی الارض و آتیناه من کلّ شئ سببا...قال ما مکّنی فیه ربّی خیر قال هذا رحمة من ربّی.
5.از آنجا که وقایع تاریخی قانونمند و به فرمان خداست می‏بینیم که بطور مشابه تاریخ تکرار می‏شود و چقدر تاریخ زمان کورش و داریوش و اسکندر و شی هوانک با یکدیگر همگونند تا جائیکه مفسرین و مورخین را به حیرت واداشته که کدامیک از اینان ذو القرنین است؟.

منابع فارسی و عربی:

1-آزاد، ابو الکلام، ذو القرنین یا کورش کبیر، ترجمه دکتر باستانی پاریزی، تهران، انتشارات کورش، 1369 ش
2-آلبرماله، ژوال ایزاک، تاریخ ملل شرق و یونان، انتشارات ابو علی سینا
3-آلوسی بغدادی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار احیاء المتراث العربی 1405 ه در سی جلد.
4-ابن بطوطه:رحله ابن بطوطه، چاپ محمد المنعم عریان، بیروت 1407.
5-ابن خلدون، مقدمه، ترجمه پروین گنابادی ج 1 و 2، تهران بنگاه ترجمه و نشر کتاب 1340 ش.
6-ابن کلبی، هشام بن محمد، کتاب الاصنام، (تنکیس الاصنام)ترجمه سید محمد رضا جلالی نائینی، تهران، تابان 1348
7-ابو الفتوح رازی، روح الجنان و روح الجنان، تصحیح شعرانی، اسلامیه 1387
8-ابو الفداء اسماعیل بن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، قاهره، 1967 م
9-ابو اسحاق نیشابوری، قصص الانبیاء، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب 1359
10-اتین ماری در یوتون، ژاک واندیه تاریخ مصر قدیم
11-اسعدی، مرتضی، جهان اسلام، مرکز نشر دانشگاهی تهران 1369 ج 1 و 2
12-الدرجان.باستان شناسی کتاب مقدس، ترجمه سهیل آذری، تهران، نور جهان 1350.
13-امل اسین، مکه مکرمه، مدینه منوره، ترجمه دکتر سید جعفر شهیدی، تهران امیر کبیر، 1360
14-اورهان بایراق، ترکیا السیاحیة، ترجمه خالد نوری، چاپ استانبول منشورات مینیاتور: 46، بی‏تا
15-بلاغی، صدر الدین، فرهنگ قصص قرآن، تهران، امیر کبیر 1331
16-بورکهامت، تیتوس، هنر اسلامی، زبان و بیان، ترجمه مسعود رجب‏نیا، تهران
17-بوکامی، دکتر موریس، تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه مهندس ذبیح الله دبیری تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1368
18-بی‏آزار شیرازی عبد الکریم، طلوع و غروب تمدنها، تهران، مؤسسه انتشارات بعثت، 1358
19-بی‏آزار، عبد الکریم، تفسیر کاشف، در 6 جلد، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی 1376
20-بیضاوی، ناصر الدین، انوار التنزیل و اسرار التأویل، تهران، مروی 1363 در دو جلد
21-بیرونی، ابو ریحان، آثار الباقیة عن القرون الخالیه، ترجمه اکبر دانا سرشت تهران، ابن سینا، 1352
22-بیژن، اسد الله، سیر تمدن و تربیت در ایران باستان، تهران، انتشارات سینا، 1350 ثعلبی قصص الانبیاء
23-حوی، سعید، الاساس فی التفسیر، قاهره، دار السلام 1412
24-حجازی دکتر، محمد محمود، التفسیر الواضح، بیرون در چهار جلد
25-خزائلی، محمد، اعلام قرآن، تهران، امیر کبیر، 1335
26-جواد علی، تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد، 1957 در 10 جلد
27-دائرة المعارف الاسلامیه، ترجمه، احمد الشنتاوی، ابراهیم زکی خورشید، عبد الحمید یونس، حافظ جلال، مصر
28-دائرة المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 1، 1367 ش(تاکنون 6 مجلد از این اثر منتشر شده است).
29-دائرة المعارف فارسی، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، تهران، حبیبی ج 1، 1345، ج 2، 1356، ج 3، 1376
30-دائرة المعارف قرن بیستم، محمد فرید وجدی، مصر
31-دانشنامه جهان اسلام، حرف ب جزوه چهارم زیر نظر سید مصطفی میر سلیم تهران 1373
32-رازی فخر الدین:مفاتیح الغیب، تهران، دار الکتب العلمیة، در 32 جلد
33-رشید رضا، محمد:المنار، مصر، دار المنار 1967 در 13 مجلد
34-زمخشری جار الله، الکشاف، عن حقایق غوامض التنزیل، قاهره 1373 ه در 4 جلد
35-زهیلی، وهبة، التفسیر المنیر، بیروت دار الفکر المعاصر، 1411 ه در 3 جلد
36-طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، الاعلمی للمطبوعات، 1393 ه در 20 جلد
37-طبرسی، ابو الفضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیرت، دار المکتبة الحیاة بی تا
38-طبری، ابو جعفر، تاریخ الامم و الملوک، قاهره، مطبعة الاستقامة، 1357 ه ق
39-طبری، ابو جعفر، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفة 1409 ه از روی چاپ بولاق مصر، 1323 ه، در 30 مجلد
40-طنطاوی، تفسیر الجواهر، بیروت دار احیاء التراث العربی 1412 ه
41-طوسی، ابی جعفر محمد بن حسن؛التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا، در 10 مجلد
42-کاشفی، کمال الدین حسین، تفسیر حسینی یا مواهب علیه، تهران، 1317 ش در 4 مجلد
43-سوسه احمد، العرب و الیهود فی التاریخ، دمشق، 1972 م
44-شبط موسر:غضق الادب، ازمیر ترکیه، 1729
45-شی‏یرا، ادوارد، الواح بابل، ترجمه علی اصغر حکمت، تهران ابن سینا و فرانکلین، 1341
46-صفوی، سید حسن، ذو القرنین کیست، تهران کانون انتشارات محمدی، 1358
47-طباره، عفیف عبد الفتاح، مع الانبیاء فی القرآن الکریم، بیروت، دار العلم للملایین، بی تا
48-کالین مک ایودی، اطلس تاریخی جهان دوران باستان، ترجمه ف.فاطمی، چاپ تهران، نشر مرکز، 1364
49-کامل، عبد العزیز:مدخل جغرافی الی قصص القرآن الکریم، قاهره الازهر، 1915
50-کامل، عبد العزیز، القرآن و التاریخ، عالم الفکر، کویت، وزارة الاعلام مارس 1982
51-عقاد، عباس محمود، ابو الانبیاء، المجموعة الکاملة، ج 11، بیروت 1978
52-قطب، سید، فی ظلال القرآن، بیروت، دار العربیة، چاپ چهارم
53-علمای ماوراء النهر، ترجمه تفسیر طبری، تصحیح جبیب یغمایی، تهران، انتشارات توس، 1356
54-مالووان، م.ا.ل، بین النهرین و ایران باستان، ترجمه رضا مستوفی، تهران انتشارات دانشگاه تهران، 1368 ش
55-مجلسی، بحار الانوار، بیروت، در 110 جلد
56-مجله الهلال مصر جزء 76، سال 41، محرم 1352
57-مجله الهلال مصر، قاهره شماره 2، سال 34، 15 ربیع الثانی 1344
58-مجله کیهان اندیشه، قم، شماره 6، سال 1365
59-مجله میراث جاویدان، تهران، سازمان اوقاف، سال اول شماره 3 1372
60-مغنیه، محمد جواد، التفسیر الکاشف، بیروت، دار الجواد، 1981 م
61-مقدسی، مطهر:البدو و التاریخ، چاپ فرانسه، 1899
62-میر مدرس، سید موسی، کورش و ذو القرنین، تهران، مرکز نشر علوم دانشگاهی، 1373
63-النجار، عبد الوهاب:قصص الانبیاء، بیروت، دار احیاء التراث العربی
64-هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، تهران، طهوری 1349 ش

پی نوشت ها:

(1)-aa.marushchnenko
(2)-یلدنشکی، ص 41
(3)-فرامیکن ص 95، 98
(1)-الاساس فی التفسیر، سعید حوی، ج 6، ص 3220
(2)-تفسیر ابو الفتوح رازی، ج 3، ص 445 و تفسیر مواهب علیه(حسینی)، ص 656 و دائرة المعارف الاسلامیه ج 9 ص 404
(3)-انوار النزیل، بیضاوی در تفسیر آیه فوق ایندو برجستگی شاخ مانند، علامت اقتدار بود و شاید ارتباطی با گاو نر و مجسمه‏های گاو شاخدار در بناهای تاریخی ایران مثل تخت جمشید داشته باشد زیرا که گاو علامت تقدیس و نیرومندی بود(ذو القرنین، ابو الکلام آزاد، ترجمه باستانی پاریزی، ص 36)
(1)-ذو القرنین کیست، دکتر سید حسن صفوی، تهران، انتشارات محمدی 1358، ص 41 و 42
(2)-بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، ج 1، ص 177.
(3)-دائرة المعارف الاسلامیة ج 9، ص 403
(4)-six divans:ahlwardt p.158
(5)-تفسیر مواعب علیه(حسینی)ص 656
(1)-مقدمه ابن خلدون، ج 1، ص 146
(2)-ذو القرنین کیست تألیف دکتر حسن صفوی
(3)-کتاب شفا به نقل از ذو القرنین، ابو الکلام آزاد، ص 175
(4)-دائرة المعارف الاسلامیة ج 9، ص 403
(5)-دائرة المعارف الاسلامیة ج 9، ص 404
(6)-beitrage zur: nokdeke geschichte des alexnderromans, denkshriften der kais, akademic der wissenschaften(phil-hist.klasse,38.vol,wien 1890 v.abhandlung).
(1)-roth
(2)-pseudo callesthene
(3)-erneste a.wallis budge
(4)-hun
(5)-buzghol-khana
(6)-tie me kuan
(7)-hiouen tsiang
(1)-a.yusuf ali, the holy qur''an,text,translation and commentary p.762.
(2)-paul meyer,alexander le grand dans lalite''trature francaise do moyen age;paris, 1886;vol.2,pp.386-389
(1)-رجوع شود به تفسیر فی طلال القرآن سید قطب، و تفسیر الاساس سعید حوی، ج/6 ص 323
(2)-shih hwang-ti
(3)-تاریخ چین ترجمه از فرانسه بوسیله میرزا محمد ندیم السلطان چاپ تهران 104 و 199 و 200
(4)-اطلس بزرگ فرانسه، ص 283
(5)-تاریخ چین، ص 203
(1)-همان ص 210-211
(2)-کهف:85
(3)-کهف:86
(4)-تاریخ چین ص 7
(1)-همان ص 211
(1)-کهف:96
(2)-آیات ذو القرنین، استاد امیر توکل کامبوزیا، ضمیمه کتاب اعجاز قرآن دکتر ید الله نیازمند ص 253-301
(1)-کهف 97
(2)-تفسیر المیزان، ج 26، ص 304
(1)-المیزان ج 26، ص 304-305
(2)-براساس روایت ترمذی، نسائی و احمد حنبل، طبری، ابن کثیر و سبوطی.
(3)-سفر دانیال:8-1
(1)-a history of religion in the old testamenT
(2)-کورش کبیر(ذو القرنین)تألیف ابو الکلام آزاد، ترجمه دکتر باستانی پاریزی، ص 192
(3)-universal history of the world,j.a hammerton,b.crudi,v.2.
(4)-ابو الکلام آزاد، ذو القرنین، ص 278-280
(1)-muhammad ali,the holy qur''an,india 1935,p.603
(2)-قاموس کتاب مقدس جیمز ماکس، ص 364
(3)-فرهنگ عمید، اعلام 5، ص 499-500
(1)-rawlinson:five creat monarchies the ancient eastern world
(2)-رجوع شود به ابو الکلام آزاد، ذو القرنین، ترجمه دکتر باستانی پاریزی ص 263
(3)-رجوع شود به دکتر سید حسن صفوی، ذو القرنین کیست، ص 46-65 و کورش و ذو القرنین از دیدگاه تاریخ و آئین، سید موسی میر مدرس
(1)-تفسیر ابو الفتوح رازی، ج 3، ص 445
(2)-دکتر باستانی پالیزی، کورش کبیر ذو القرنین، ص 41 و 42
(3)-تورات، مفر دانیال::208-21
(4)-دکتر بهاء الدین پازاگاد، تاریخ فلسفه و مذاهب جهان کتاب دوم آئین زرتشت و سایر مذاهب ایران باستان.چاپ 1347
(5)-دکتر سید حسن صفوی، ذو القرنین کیست، ص 58
(1)-تاریخ هرودت ترجمه هادی هدایتی کتاب اول بند 190، ص 265 و بند 4-2 ص 279
(2)-همان ص، 61
(3)-راجع به مظالم تسن چی هوانک مراجعه شود به کتاب تاریخ چین صفحه 200 و 224-225 و 10.

مقالات مشابه

نگاه نو به ماهیت یأجوج و مأجوج و سدّ ذوالقرنین

نام نشریهپژوهشهای قرآنی

نام نویسندهحسن آب سواران, میثم فدایی

ذوالقرنين

نام نویسندهعلی محمودی

ذوالقرنین و کوروش، رؤیة قرآنیة

نام نشریهثقافتنا

نام نویسندهسپیده افشار رضائی

قصه ذوالقرنین از تفسیر عتیق

نام نشریهمجله وحید

نام نویسندهغلامرضا ارژنگ

اشاره‏ی تاریخی قرآن به ذو القرنین

نام نشریهمجله حافظ

نام نویسندهرضا ابراهیمی

آيا مراد از ذوالقرنين كورش است؟

نام نشریهبینات

نام نویسندهبهاءالدین خرمشاهی

كوروش، هرگز ذوالقرنين نيست!

نام نشریهبینات

نام نویسندهسیدموسی میر مدرس

ذوالقرنين در قرآن كريم

نام نشریهبینات

نام نویسندهمحمدهادی مهتدی